به نام خدا
دنیای من با دنیای شما زمین تا آسمان فرق دارد . اصلاً زمین و آسمان من هم با مال شما کلی فرق دارد . زمین من کلی آسمان خراش دارد . مال شما چطور ؟ ... چیزی نمانده لایه ی اوزون آسمان من سوراخ شود . مال شما چطور ؟ ... آسمان من یادش رفته باید آبی باشد . مال شما که یادش نمی رود ، هان ؟ ... اصلاً فراموشی خاصیت دنیای من است . زمین من هم خیلی وقت ها یادش می رود که باید سبز باشد . مال شما را ولی می دانم این طور نیست ... زمین من کلی خیابان یکطرفه و بزرگراه و جدول و چراغ راهنمایی و کارخانه های بزرگ و دودکش های بزرگ تر و ماشین های به اصطلاح خودمان مدل بالا و دود و دود و دود دارد . زمین شما دارد ؟ نه ! زمین شما را من خوب می شناسم ... دنیای من خیلی بزرگ است . بزرگ تر از مال شما ... آدم های دنیای من هم خیلی شیک و باکلاس هستند . آدم های دنیای شما چطور ؟ آدم های دنیای من اصلاً وقت ندارند . نه تنها برای دیگران ، برای خودشان هم وقت ندارند . آخر شما که نمی دانید . دنیای من دنیای سرعت است ... دنیای تکنولوژی ... دنیای خدمات الکترونیک ... دنیای فست فودها ... دنیای احوالپرسی های مجازی ... دنیای شما که این طور نیست . هست ؟ ... ادم بزرگ های دنیای من فقط بلدند حرف بزنند . شاید چون فقط برای حرف زدن وقت دارند ... آدم بزرگ های دنیای من فکر می کنند ما را می شناسند ، ولی اشتباه می کنند . فکر می کنند ما بچه هایی هستیم که خودمان هم نمی دانیم دنبال چه می گردیم ؛ ولی اشتباه می کنند . فکر می کنند توی امکانات و رفاه و آسایش غرق شده ایم و اگر حرفی هم می زنیم برای این است که خوشی زده زیر دلمان ؛ ولی اشتباه می کنند ... فکر می کنند ما غیر از مُد و اینترنت و چت و موبایل و اس ام اس هیچ چیز دیگری نمی شناسیم . ولی اشتباه می کنند ، نمی دانند این ها فقط برای فرار از دنیای آن هاست . چه معادله ی پیچیده ای ؛ دنیای آدم بزرگ های دنیای من هم با دنیای من زمین تا آسمان فرق دارد . ما برای آدم بزرگ های دنیای خودمان هیچ وقت بزرگ نمی شویم . گاهی وقت ها ادم بزرگ های دنیای ما برای ما غریبه می شوند ... بله ! ادم بزرگ های دنیای من این طوری هستند . آدم بزرگ های دنیای شما چطور ؟... توی دنیای من یک چیزی هست که معجزه می کند . بهش می گویند « بند پ » . دنیای شما که این طوری نیست . هست ؟ توی دنیای من جای زیادی برای اعتماد و دوستی و محبت نیست . توی دنیای من اگر زیاد حرف بزنی به بدبینی متهم می شوی ، اگر زیاد توی دست و پا باشی یک جوری حالت را می گیرند که خودت هم نفهمی از کجا خورده ای ... دنیای شما که ... بس است دیگر ! هم من خسته شده ام ، هم شما .نمی خواهم از دنیای من بدتان بیاید . دنیای من انقدر ها هم بد نیست ...
بگذریم ! داشتم می گفتم . چیزهایی که من می بینم را شما نمی بینید . من صداهایی را می شنوم که شما نمی توانید بشنوید . تقصیر شما هم نیست ها ؛ این خاصیت نسل هاست ... شک نکنید زمین و آسمان نسل های بعد هم شبیه ما نیست ... من از زمین و آسمان نسل های بعد و بعد تر می ترسم ... من از دنیای آدم های نسل های بعدتر خیلی می ترسم ...
نوشته شده توسط :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ