سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساکت نمی نشینیم...

جمعه 86 مهر 13 ساعت 4:11 صبح

به نام خدا 

سلام علیکم ! رزمنده های خط مقدم چطورن ؟ نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق . شب های قدر هم تموم شد . مطمئناٌ هرکس به قدر لیاقتش این شب ها رو درک کرده . ما رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنین .

مدیر وبلاگ دستور فرمودند از روز قدس بنویسیم ، ما هم اطاعت امر کردیم و ... 

 

بالاخره آمد . آخرین جمعه ی ماه مبارک رمضان ... روز قدس ...

 امروز این صدای فریاد مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل ماست که ندای حق خواهی ملت مظلوم فلسطین را به گوش جهانیان می رساند . امروز ، این ما هستیم که به دادخواهی کودکانی برمی خیزیم که گناهی جز مسلمان بودن ندارند . امروز این مشت های ماست که دلگرمی بخش ملتی است که سلاحی جز سنگ و قلبی مملو از ایمان ندارند .امروز این فریاد های ماست که روایتگر ظلم و ستمی است که به ناحق بر زنان و کودکان فلسطین وارد شده است . امروز ، این ما هستیم که خطاب به قلب های خفته ی جهانیان فریاد می زنیم که این کودکان فلسطینی به کدامین گناه کشته شده اند ؟ امروز ، این حرکت ماست که نشان می دهد ، هر جا حقی پایمال شود ، ملت ایران ، مردم مسلمان ایران ، جوانان غیور ایرانی ساکت نمی نشینند . و پا به پای برادران مسلمان خود خواهند ایستاد . چرا که می دانند و یقین دارند وعده ی خداوند را که « سرانجام ، صالحین وارثین اصلی زمین خواهند بود »

 

به امید ظهور او که می آید و عطر خوش عدالت را به ارمغان می آورد .

اللهم عجل لولیک الفرج


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


کی باید به داد زبان فارسی برسه ؟؟!!!

چهارشنبه 86 شهریور 14 ساعت 6:0 عصر

هوالحق

بابا ایول ! تو دیگه کی هستی ؟ خیلی باحالی ... خیلی با کلاسی ... اصلاً من نمی فهمم چرا این همه می گن فارسی را پاس بداریم ؟ مگه همین خارجکی هاش چه عیبی داره ؟؟ بیکارن می رن جایگزین فارسی پیدا می کنن ؟ ... ولش کنن بذارن ملت حالشو ببرن ... خنده دار نیست ؟  « کامپیوتر » رو ول کنی بگی « رایانه » ؟؟؟ نه ! جون من ! برا چی باید « کامنت » رو ول کنی بگی « نظر » ؟ ... اصلاً به تو چه چند سال دیگه چه بلایی سر زبان فارسی میاد ؟ اصلاً به کل نابود شه ؛ چی می شه مثلاً ؟؟؟ به تو چه که زبان فارسی مال شخصی خودت نیست که هر بلایی دلت خواست سرش بیاری ؟ تو که مسئول این چیزا نیستی ... فرهنگ ؟!! هه ! بی خیال تو رو خدا ... برو حالشو ببر ! غصه ی فرهنگ و تمدن و آینده ی زبان فارسی رو هم بذار یکی دیگه بخوره ...


پی نوشت از صبا: سلام از طرف خودم! اول معذرت از ققنوس عزیزم که مطلبشو ایضاف کردیم! عرض شود با دیدن مطلب ققی یاد حرفای چند روز قبل آقا تو جمع نخبه ها افتادم...اگه یادتون نیس بخونین : بیانات مقام معظم رهبری در جمع نخبگان جوان
عرض بعد اینکه مبارز رو که همه میدونیم الان مدینه اس (آخییییی خوش به حالش!) ، من که صبا باشم و ققنوس و رها هم  اگه خدا بخواد می خوایم خیابانهای قم را فردا مزین نموده و خدمت خانوم حضرت معصومه (س) مشرف بشیم. همین دیگه! تا تهش برین! اولا به قمی ها تبریک... دوما ارزوی موفقیت برای اعضای باقی مانده سوما حلالتون می کنیم چهارمشم که دعاتونم... اوکی میکنیم!
  


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


** فیلمی به نام زندگی **

شنبه 86 تیر 30 ساعت 3:44 عصر

 

به نام خدا

صدا

رفت !

دوربین ...

آماده است

نور

رفت !

آماده ؟! ... حرکت ...

... و زندگی آغاز می شود . به همین سادگی ... و شاید ساده تر از این حرف ها ...

همه ی ما بازیگریم ، بازیگرانی که مجبورند کارگردان هم باشند و فیلمی بسازند از روی فیلمنامه ای که تا به حال نوشته نشده ... فیلمی که شروعش پیداست ، اما پایانش را هیچ کس نمی داند ... فیلمی که شاید به یک سال هم نکشد ، شاید بیست سال طول بکشد ، سی سال ، پنجاه سال ، صد سال ... نمی دانم ! ... فیلمی که باید بسازند حتی اگر هیچ کدام از کلمه های قلمبه سلمبه ای را که کارگردان ها بلدند ، بلد نباشند ... حتی اگر « آمادگی » اش را نداشته باشند ...

همه ی ما بازیگریم ، بازیگرانی که مجبورند کارگردان هم باشند ... بعضی از ما بازیگران خوبی هستیم ، خوب با نقشمان کنار می آییم ، اما بعضی هامان را تکه تکه هم بکنی از نقشمان راضی نیستیم ، دوست داریم نقش کس دیگری را بازی کنیم . فیلمی که بازیگرش از نقشش راضی نباشد که آخر عاقبتش معلوم است. خدا به داد عوامل فیلم برسد ؛ برای همین است که فیلم زندگی بعضی هامان خوب از آب در نمی آید .

همه ی ما بازیگریم ، بازیگرانی که مجبورند کارگردان هم باشند . و در جشنواره فیلم های زندگی موفق شرکت کنند و اگر خوش شانس هم باشند ... نه نه ! اشتباه گفتم ... و اگر خوب بازی کنند و خوب کارگردانی کنند ، می توانند سیمرغ بلورین جشنواره را از آن خود کنند .

همه ی ما بازیگریم ؛ بازیگرانی که مجبورند کارگردان هم باشند . و خوش به حالشان هم بشود اگر در همایش چهره های ماندگار زندگی ازشان تقدیر بشود ... و ماندگار بشوند .

همه ی ما بازیگریم ؛ بازیگرانی که مجبورند کارگردان هم باشند . کسانی که چه بخندانند و چه بگریانند ، می روند ... چه بزنند و چه بخورند ، می روند ... و فیلم هایشان باقی می ماند ... فقط همین

همه ی ما بازیگریم ، بازیگرانی که مجبورند کارگردان هم باشند ، و نقش خودشان را بازی کنند ... نه نه ! اشتباه گفتم ... زندگی کنند

همه ی ما بازیگریم ، بازیگرانی که مجبوریم کارگردان هم باشیم ...


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


دنیای من!

جمعه 86 تیر 22 ساعت 10:0 عصر

 

به نام خدا

دنیای من با دنیای شما زمین تا آسمان فرق دارد . اصلاً زمین و آسمان من هم با مال شما کلی فرق دارد . زمین من کلی آسمان خراش دارد . مال شما چطور ؟ ... چیزی نمانده لایه ی اوزون آسمان من سوراخ شود . مال شما چطور ؟ ... آسمان من یادش رفته باید آبی باشد . مال شما که یادش نمی رود ، هان ؟ ... اصلاً فراموشی خاصیت دنیای من است . زمین من هم خیلی وقت ها یادش می رود که باید سبز باشد . مال شما را ولی می دانم این طور نیست ... زمین من کلی خیابان یکطرفه و بزرگراه و جدول و چراغ راهنمایی و کارخانه های بزرگ و دودکش های بزرگ تر و ماشین های به اصطلاح خودمان مدل بالا و دود و دود و دود دارد . زمین شما دارد ؟ نه ! زمین شما را من خوب می شناسم  ... دنیای من خیلی بزرگ است . بزرگ تر از مال شما ... آدم های دنیای من هم خیلی شیک و باکلاس هستند . آدم های دنیای شما چطور ؟ آدم های دنیای من اصلاً وقت ندارند . نه تنها برای دیگران ، برای خودشان هم وقت ندارند . آخر شما که نمی دانید . دنیای من دنیای سرعت است ... دنیای تکنولوژی ... دنیای خدمات الکترونیک ... دنیای فست فودها ... دنیای احوالپرسی های مجازی ... دنیای شما که این طور نیست . هست ؟ ... ادم بزرگ های دنیای من فقط بلدند حرف بزنند . شاید چون فقط برای حرف زدن وقت دارند ... آدم بزرگ های دنیای من فکر می کنند ما را می شناسند ، ولی اشتباه می کنند . فکر می کنند ما بچه هایی هستیم که خودمان هم نمی دانیم دنبال چه می گردیم ؛ ولی اشتباه می کنند . فکر می کنند توی امکانات و رفاه و آسایش غرق شده ایم و اگر حرفی هم می زنیم برای این است که خوشی زده زیر دلمان ؛ ولی اشتباه می کنند ... فکر می کنند ما غیر از مُد و اینترنت و چت و موبایل و اس ام اس هیچ چیز دیگری نمی شناسیم . ولی اشتباه می کنند ، نمی دانند این ها فقط برای فرار از دنیای آن هاست . چه معادله ی پیچیده ای ؛ دنیای آدم بزرگ های دنیای من هم با دنیای من زمین تا آسمان فرق دارد . ما برای آدم بزرگ های دنیای خودمان هیچ وقت بزرگ نمی شویم . گاهی وقت ها ادم بزرگ های دنیای ما برای ما غریبه می شوند ... بله ! ادم بزرگ های دنیای من این طوری هستند . آدم بزرگ های دنیای شما چطور ؟... توی دنیای من یک چیزی هست که معجزه می کند . بهش می گویند « بند پ » . دنیای شما که این طوری نیست . هست ؟ توی دنیای من جای زیادی برای اعتماد و دوستی و محبت نیست . توی دنیای من اگر زیاد حرف بزنی به بدبینی متهم می شوی ، اگر زیاد توی دست و پا باشی یک جوری حالت را می گیرند که خودت هم نفهمی از کجا خورده ای ... دنیای شما که ... بس است دیگر ! هم من خسته شده ام ، هم شما .نمی خواهم از دنیای من بدتان بیاید . دنیای من انقدر ها هم بد نیست ... 

بگذریم ! داشتم می گفتم . چیزهایی که من می بینم را شما نمی بینید . من صداهایی را می شنوم که شما نمی توانید بشنوید . تقصیر شما هم نیست ها ؛ این خاصیت نسل هاست ... شک نکنید زمین و آسمان نسل های بعد هم  شبیه ما نیست ... من از زمین و آسمان نسل های بعد و بعد تر می ترسم ... من از دنیای آدم های نسل های بعدتر خیلی می ترسم  ...

 


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بسم الله
[عناوین آرشیوشده]