وقتی حرف از ازادی میشه بعضی ها فریادشون تا اسمون هفتم می رسه که ای بابا کو ازادی ؟! اصلا تو این کشور که ازادی نیست !! 
تعریفشون از کلمه ی ازادی هم شنیدنیه که حتما خودتون در جریانید . چند روز قبل داشتم روزنامه می خوندم در مورد سانسور در دوران دیکتاتوری رضاخان نوشته بود، سانسور انقدر شدید بوده که از مقالات رسیده بود به کلمات یعنی تک تک کلمات رو سانسور می کردن مثلا در یکی از موردها استفاده از کلمه کارگر قدغن شده بود باید به جای کارگر می نوشتن عمله بعد این مصرع شعر" تیر نگاهت بر قلبم کارگر افتاد " تبدیل شد به" تیرنگاهت بر قلبم عمله افتاد " 
تازه این فقط در مورد اسارت کلمه هاست بگذریم از اسارت فکرها و ادم ها اگه به اون ها اشاره کنیم مطلب طولانی میشه. داشتم فکر می کردم اگه کلمات رو از من که وبلاگ نویسم بگیرن چی می شه ؟! عادت به نتیجه گیری ندارم فقط اگه می خواستم عکسی برای این مطلب بگذارم این عکس رو انتخاب می کردم .
یا حق
نوشته شده توسط : اسما
نظرات دیگران [ نظر]
صبا- سلام
نمیدونم چرا دیشب که تو فکر این یک چهارم پست بودم تو ذهنم بود بگم یه سلام یه طعم زیتون...فلسفه بافی میشه کرد سرش!
اما بدون فلسفه بافیش! سلامی به طعم زیتون.دیگه چی بگم؟ اسماء اخه گفته درس حرف بزنیم!! نمدونم تو یه بند چی بشه گفت! هیچی نشده سهمم تموم شد! ولی این سهمیه بندی خوبه برای طولانی نشدن پست اول! روز عید رو برای اومدن انتخاب کردیم...ان شاالله خانوم از ما راضی بشن و این خونه ی مجازی رو یه نظری بکنن.... عیدتون مبارک! التماس دعا
ققنوس - سلام ! ... اینجا خط مقدم جبهه های اینترنت است ... صدای ما را از پشت همین سنگر ها می شنوید . اهل حمله نیستیم ، آمده ایم تا دفاع کنیم ؛ از هویتمان ، از تاریخمان ، از هر آن چه نامش را فرهنگ نهاده ایم و از همه ی آن چه که حق مسلم ماست . خوب می دانیم که امروز گلوله های دشمن ، سینه ی عقایدمان را نشانه رفته است .خوب می دانیم که میدان ، میدان مبارزه است ، مبارزه ای که امروز شروع نشده ، بیست و هشت سال پیش شروع نشده ، هزار و چهارصد سال پیش شروع نشده ، بلکه از همان لحظه که زمین نظاره گر هبوط آدم بود ، شروع گشته است ... مبارزه ای میان حق و باطل ...اللهم عجل لولیک الفرج
مبارز-ازکوه خیلی دورایستادیم قله خیلی دوره اما چه عظمتی داره ماهم میخوایم بریم بالای بالای کوه وزمینو زیرپامون حس کنیم اما...نه ... راه خیلی دوره...میترسم...من میترسم ...خیلی سخته ...خیلی راه مونده ..سختی راه توی دلمونو خالی میکنه ....امانه شکوه قله به تمام سختیهاش میارزه..بایدبریم ...راه بیفتیم ...قدم اول خیلی مهمه برش میداریم باهم،باهم،بامددبی بی دوعالم ...یاعلی...یاعلی... الهی در راهیم چه کنیم اگر درباره یمان گفتی ولم نجد له عزما...
اسماء-اول سلام غریبه نیستیم مدتی میشه که همسایه دیوار به دیوارتون هستیم یکی مون بیشتر یکی مون کمتر این خونه ی جدید ما چند نفره امروز رو برای افتتاح وبلاگمون انتخاب کردیم که مدد بگیریم از خانم حضرت زهرا سلام الله علیها .مادر دست ما رو هم بگیر.همین چند روز قبل بود که داشتیم با بچه ها در مورد اسم وبلاگ حرف می زدیم که صبا پیشنهاد داداسم وبلاگ روبگذاریم خط مقدم ، من گفتم :جنگه ! صبا هم گفت اره جنگه راستش یه لحظه به خودم اومدم از حرفی که زده بودم پشیمون شدم گفتم اگه جنگه منم هستم ! راستی تو هم مرد جنگ هستی؟نگو من که مرد نیستم مرد و زن نداره ...
نوشته شده توسط : اسما
نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بازدیدهای امروز: 7 بازدید
صفحه اصلی
