......... اگر ما سابقه مون و عقبه مون رو ندونيم اصلاً خلاء مي شيم ، ببينيد فرق مي کنه جوري که انقلاب اسلامي رو با حوادث و وقايعي مثل راهپيمايي ها و تظاهراتش و اون بگير و ببندها مطرح کنيم و يا اينکه انقلابي رو تبيين کنيم و يک انقلابي درست کنيم که هزار و چهارصدسال پشتش مجاهدت تئوريک خوابونديم اين انقلاب اسلامي رو به محضي که بهش برسيم با قاطعيت تمام مي تونيم توي قانون اساسي اش بياريم که ما ميخواهيم جهان رو اداره کنيم ،چرا مي تونيم با قاطعيت بگيم که مي تونيم جهان رو اداره کنيم؟ چون جوري تعريفش کرديم که هزاروچهارصد سال بار تئوريک پشتشه اگه اين بارو ازش بگيري روت ميشه که بگي من ميخوام جهان رو اداره کنم؟