• وبلاگ : خط مقدم
  • يادداشت : كتاب دنيا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    خبر آمد خبري در راه است
    سرخوش آن دل که از آن آگاه است
    شايد اين جمعه بيايد...شايد
    پرده از چهره گشايد...شايد
    دست افشان...پاي کوبان مي روم
    بر در سلطان خوبان مي روم
    مي روم بار دگر مستم کند
    بي سر و بي پا و بي دستم کند
    مي روم کز خويشتن بيرون شوم
    در پي ليلا رخي مجنون شوم
    هر که نشناسد امام خويش را
    بر که بسپارد زمان خويش را
    با همه لحن خوش آواييم
    در به در کوچه ي تنهاييم
    اي دو سه تا کوچه ز ما دورتر
    نغمه ي تو از همه پر شور تر
    کاش که اين فاصله را کم کني
    محنت اين قافله را کم کني
    کاش که همسايه ي ما مي شدي
    مايه ي آسايه ي ما مي شدي
    هر که به ديدار تو نايل شود
    يک شبه حلال مسائل شود
    دوش مرا حال خوشي دست داد
    سينه ي ما را عطشي دست داد
    نام تو بردم لبم آتش گرفت
    شعله به دامان سياوش گرفت
    نام تو آرامه ي جان من است
    نامه ي تو خط اوان من است
    اي نگهت خاست گه آفتاب
    در من ظلمت زده يک شب بتاب
    پرده برانداز ز چشم ترم
    تا بتوانم به رخت بنگرم
    اي نفست يارومدد کار ما
    کي و کجا وعده ي ديدار ما

    عيد ميلاد مولا مبارك/ياعلي